سکوتِ خبرساز احمدی نژاد؛ او منتظر انتخابات ۱۴۰۴ است؟
تاریخ انتشار: ۹ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۰۲۷۵۹۸
آفتابنیوز :
محمود احمدینژاد از یک سو سعی دارد خود را اپوزیسیون تمام عیار نظام جلوه دهد و از سوی دیگر با برخی اقدامات میخواهد هنوز در دایره خودیهای نظام باقی بماند.
یک روز با سخنانش جنجالآفرینی میکند؛ یک روز با سکوت. محمود احمدینژاد که هر کلامش یک جنجال میساخت، در سال گذشته دفعاتی شاید کمتر از انگشتان یک دست موضعگیری کرد؛ این سکوت رئیسجمهوری اسبق وقتی بیشتر به چشم میآید که حدود ۷ ماه از جنگ اسراییل و حماس در غزه میگذرد و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام مطلقا هیچگونه موضعگیری نکرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سکوت خبرساز احمدی نژاد
احمدینژاد که همیشه دوست داشت با سخنان شاذ و عجیب در سرخط خبرها قرار بگیرد، سال گذشته را در سکوتی عجیب گذراند. این بار دیگر نه سخنانش که، سکوتش خبرساز شد.
احمدینژاد ۱۴۰۲ را در حالی آغاز کرد که حرف و حدیثهای زیادی در ارتباط نقشآفرینی احتمالیاش در انتخابات پایان سال مطرح بود؛ اما برخی چهرههای نزدیک به او همواره این امر را رد کردند که اتفاقا هم درست از آب درآمد.
او در سال گذشته آسه و آرام به کلاسهای درس خود در دانشگاه علم و صنعت میرفت و آرامتر و بی سر و صدا در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام شرکت میکرد. اما از اواخر نیمه اول سال او دوباره به خبرها آمد؛ جو بایدن رئیسجمهوری ایالات متحده با امضای حکمی، محمود احمدینژاد را در فهرست تحریمها قرار داد.
سفری پرحاشیه به گواتمالا
پس از این ماجرا بود که یکی از حاشیههای او آغاز شد؛ نیمه مهر ماه و یک روز قبل از حمله غافلگیرانه حماس در ۷ اکتبر به اسراییل، احمدینژاد بنا بر دعوت وزیر محیط زیست گواتمالا، عزم سفر به این کشور کرد. اما حواشی از اینجا شروع شد که کانال تلگرامی نزدیک به احمدینژاد اعلام کرد، افرادی که خود را ماموران امنیتی-اطلاعاتی معرفی کردهاند، با ضبط پاسپورت رئیسجمهوری اسبق، از سفر او ممانعت به عمل آوردند.
این خبر با واکنشهایی روبرو شد؛ خبرگزاری تسنیم، نزدیک به اصولگرایان تندرو، به نقل از «منابع امنیتی» نوشت «پیشتر برخی دستگاههای امنیتی با توجه به وضعیت کشور گواتمالا و امکان تهدیدات امنیتی برای او در این سفر به وی گفته بودند که از این سفر خودداری کند.» تسنیم در ادامه نوشت: «به گفته این منابع، ایران در کشور گواتمالا سفارتخانه فعالی ندارد و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی و بعضی گروهها نیز در این کشور فعالیت قابل توجهی دارند. این منابع گفتند که با توجه به اعلام پیشین به آقای احمدینژاد و همچنین جلوگیری از خطرات احتمالی امنیتی این سفر برای این مقام سابق کشورمان، از سفر امروز او به گواتمالا ممانعت به عمل آمد؛ رعایت جوانب امنیتی برای هرکدام از مقامات فعلی و سابق، صرفنظر از مواضع سیاسی آنها، جزو مسائلی است که دستگاههای امنیتی به صورت معمول به آن توجه دارند».
در حالی که رسانههای نزدیک به احمدینژاد از ممنوعالخروجی او خبر میدادند، رئیسجمهوری اسبق در فرودگاه امام تهران، بست نشست که باید گذرنامه او را پس بدهند. پس از چندین ساعت کش و قوس سرانجام گویا ممنوعالخروجی احمدینژاد مرتفع شد و او سوار بر هواپیما راهی گواتمالا شد.
با این وجود، همچنان برخی چهرههای فضای مجازی به بیان احتمالات و تحلیلهای خود در این باره پرداختند. علیاکبر رائفیپور که سخنانش دستکمی از سخنان احمدینژاد در زمان ریاستجمهوریاش ندارد، از «احتمال ربایش احمدینژاد از سوی اسراییل در جریان این سفر» سخن گفت: «ایران در گواتمالا سفیر ندارد. از طرفی کشور بسیار بی در و پیکری است و البته حیاط خلوت اسراییل! با توجه به تحریم احمدینژاد، احتمال ربایش او توسط صهیونیستها بالاست و بالطبع چنین اتفاقی تبعات زیادی برای ایران دارد. بله. به احتمال بسیار زیاد این اقدام دستگاه امنیتی صیانت از رییسجمهور اسبق کشورمان است: به عبارت دیگر رائفیپور همان خطی را پی گرفت که «منابع امنیتی»خبرگزاری تسنیم گفته بودند.
سکوت در مقابل سکوت احمدی نژاد درباره جنگ غزه
پس از بازگشت او از گواتمالا، چند روزی از جنگ حماس و اسراییل میگذشت؛ رسانهها منتظر بودند که او پس از بازگشت در فرودگاه یا قبل و بعد از آن، اقدام به موضعگیری درباره این جنگ و محکوم کردن اسراییل بپردازد؛ اما چشم منتظران موضعگیری احمدینژاد، به رسانهها خشک شد؛ او سکوتی عجیب پیشه کرد.
فردی که در زمان ریاستجمهوریاش مواضع و سخنانش درباره اسراییل و لزوم نابودی اسراییل، هزینههای گزافی را در دامان کشور گذاشت و البته که مورد حمایت طیف وسیعی در حاکمیت هم بود. اما همانها که روزی تمام قد از او دفاع میکردند، این روزها درباره سکوت رئیسجمهوری محبوبشان حرفی به میان نمیآورند؛ آیتالله احمد جنتی دبیر شورای نگهبان که روزگاری معتقد بود باید نامه احمدینژاد به جرج بوش رئیسجمهوری آمریکا در کتب درسی مدارس و دانشگاهها گنجانده شود، هیچ حرف و انتقادی از این سکوت او نمیکند. اشخاص بسیار دیگری نیز هستند که ترجیح میدهند درباره سکوت احمدینژاد، سکوت کنند؛ سکوت پیرامون فردی که در جایگاه ریاست دولت جمهوری اسلامی، نخستین تبعات سخنانش درباره لزوم نابودی اسراییل، متحد شدن جهان علیه ایران و سختگیری جهان درباره پرونده هستهای ایران و ارسال آن به شورای امنیت سازمان ملل بود.
کیهان هم که یکی از حامیان سفت و سخت احمدینژاد بود، از سکوت او انتقاد کرد؛ البته طوری که نه تعریضی به او کرده باشد و نه باعث رنجش رئیس دولت محبوبشان شود؛ کیهان در ۵۰ کلمه نوشت: «احمدینژاد که همه شهرتش را مدیون شعار نابودی اسراییل است امروز نسبت به بزرگترین حادثه فلسطین به اغما رفته و سکوت اختیار کرده است.» این روزنامه پا را فراتر نهاد و احتمالا برای اینکه معجزه هزاره سوم (به قول همسر غلامحسین الهام) دلگیر نشود و در این انتقاد تنها نباشد، حملهای هم به حسن روحانی و محمد خاتمی کرد که چرا آنها نیز سکوت کردهاند؛ آن هم در حالی که این دو همان روزهای نخست اقدام به محکومیت حملات اسراییل کرده بودند!
رأی در لحظه آخر
هر از گاهی برخی اصولگرایان در شبکههای اجتماعی از این سکوت احمدینژاد انتقاد میکردند، اما او همچنان سر موضع بود. او این سکوت درباره جنگ حماس و اسراییل را به سکوت درباره انتخابات مجلس و خبرگان در یازدهم اسفند پیوند زد و هیچگونه فعالیتی در این زمینه نداشت؛ نه سلبی و نه ایجابی؛ هیچ موضعی اتخاذ نکرد. سرانجام روز رایگیری در حالی که بسیاری احتمال میدادند در انتخابات شرکت نکند، در آخرین ساعات پای صندوق راییگری رفت و به قول رسانه نزدیک به او، «تعرفه رای» را در صندوق انداخت.
با این وجود چند روز پس از رایگیری، ویدئویی از او در فضای مجازی دست به دست میشد که سخنانی تند درباره انتخابات بیان میکرد: «مردم را کنار گذاشتند و توجیهات میآورند، آدم بعضی اوقات واقعا تاسف میخورد؛ اول به حال خودش، بعد کشور. خندهدارتر از این میشود که میگویند «پیروزی عظیم!» دلیلش چیست؟ اینکه دشمنان بسیج شده بودند انتخابات روی مشارکت ۳۰ درصد باشد، ما بردیم روی ۴۰ و خوردهای درصد، پس پیروزیم! اینطور که مردم را کنار گذاشتید! وقتی مردم کنار روند که شکست است و پیروزی وجود ندارد. چون روی متن شکست حرکت میکنید. کدام پیروزی؟ پیروزی معنا ندارد».
هرچند تاریخ این ویدئو مشخص نیست، اما برخی این سخنان را به زمان انتشارش منتسب میدانند؛ البته این گزاره که تصور از مشارکت ۳۰ درصد بوده و حالا با ۴۰ و خردهای درصد پیروزی قلمداد میشود، مربوط به روزهای بعد از همین انتخابات اخیر است.
احمدی نژاد منتظر چیست؟
محمود احمدینژاد از یک سو سعی دارد خود را اپوزیسیون تمام عیار نظام جلوه دهد و از سوی دیگر با برخی اقدامات میخواهد هنوز در دایره خودیهای نظام باقی بماند؛ او سال ۱۴۰۰ برای ریاستجمهوری ثبتنام کرد، اما برای دومین بار از سوی شورای نگهبان «رد صلاحیت» شد؛ او نیز در واکنش گفت که در انتخابات شرکت نخواهد کرد. اما یک سال بعدش عضویتش در مجمع تشخیص مصلحت نظام تمدید شد و او نیز در جلسات شرکت کرده و میکند.
با این حال او انگار منتظر اتفاق یا رویدادی است که بتواند از آن به نفع خود بهره گیرد؛ شاید انتخابات ۱۴۰۴ آن رویداد مدنظرش باشد. هر چه باشد محمود احمدینژاد شاید برای بخشی از نظام همچنان محبوب باشد، اما در عین حال مغضوب نیز هست و از این لحاظ نیز از حدی بیشتر، دیگر اجازه پیشروی ندارد؛ به عبارت بهتر، او در حال کنترل شدن است.
منبع: خبرآنلاینمنبع: آفتاب
کلیدواژه: محموداحمدی نژاد انتخابات محمود احمدی نژاد احمدی نژاد رئیس جمهوری موضع گیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۰۲۷۵۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دو ضربه مهم به بودجهنویسی کشور؛ یکی در دولت احمدینژاد و یکی در دولت رئیسی
روزنامه هم میهن در یادداشتی به اختیارات مجلس و بودجهنویسی پرداخته است.
این روزنامه مینویسد: ظاهراً قرار بوده که مجلس در رأس امور باشد. البته به لحاظ قانون اساسی چنین ظرفیتی در حوزه اختیارات مجلس هست، ولی دو مسئله موجب شده که این اختیارات مجلس هم به لحاظ حقوقی و هم حقیقی رو به افول گذاشته شود.
به لحاظ حقیقی به علت وجود نظارت استصوابی، شاهد آن هستیم که انتخابشدگان برای ورود به مجلس با گذشت زمان، از بسیاری جهات ناکارآمد شدهاند؛ نه میخواهند و نه قادرند که از اختیارات و مسئولیتهای خود به نحو درست و به سود جامعه استفاده کنند.
از منظر حقوقی هم به دلیل همین ضعفها حوزههای اختیارات مجلس به مرور زمان محدود و محدودتر و حتی قیدهای جدیدتری هم بر آن زده شده است.
اگر قرار باشد از میان مجموعه اختیارات مجلس همه را بگیرند و یکی باقی بماند و اتفاقاً اگر همان یکی را خوب انجام دهند، مملکت در مسیر درستی قرار خواهد گرفت؛ آن یک موضوع بودجه سالانه است؛ بودجهای که میان هزینه و درآمدش توازن باشد، مصارف آن، علمی و معقول باشد، منابع آن منصفانه و تحققپذیر و مهمتر اینکه شفاف و روشن باشد.
واقعیت این است که اغلب دولتها و مجالس چند دهه اخیر کمابیش با بودجه به نحو دیگری جز آنچه که در بالا گفته شد رفتار کردهاند؛ ولی دو دولت اصولگرای احمدینژاد در گذشته و اکنون رئیسی و مجالس متناظر آنها بیش از دیگران با شفافیت و منصفانه و علمی بودن منابع و مصارف بودجه مسئله داشتهاند.
احمدینژاد همان زمان که آمد گفت: «کل قانون بودجه در قالب یک دفترچه در جیب هر ایرانی جا شود»، درحالیکه هیچگاه چنین نشد چراکه شدنی هم نبود، زیرا کلیت بودجه امری بیمعنی است.
اینکه دولت فلان چند ده هزار میلیارد تومان درآمد یا مخارج دارد هیچ معنایی برای مردم ندارد. اصولاً مردم درکی عینی از این ارقام نجومی ندارند. اتفاقاً جزئیات بودجه است که اهمیت دارد.
هم از نظر درآمدها که منصفانه و قابل تحقق باشد و هم از نظر نحوه مصرف آنکه به بیشترین بازدهی برسد و از فساد و رانت نیز جلوگیری کند. بودجه باید بسیار منضبط و دقیق نوشته و دقیقتر هم نظارت شود نه اینکه فقط در یک سال ۲۰۰۰ تخلف از قانون بودجه اعلام شود، ولی محکومیت هیچ مدیری اعلام نشود.
گرچه اولین ضربه مهم به قانون بودجه را دولت احمدینژاد از طریق تضعیف سازمان برنامه و اختلال در بودجهنویسی زد؛ ولی همیشه ضربهای هم از سوی نمایندگانی وارد میشد که هدفشان سوق دادن منابع درآمدی به سوی حوزه انتخابی خود برای رایآوری دوباره است.
به همین دلیل نمایندگان این گوشت قربانی را به سوی خود میکشند، دولت هم نان بودجهای خود را در این تنور داغ میپزد و در نهایت سر مردم و اقتصاد و رشد و کارآمدی بیکلاه میماند و دهها نهاد بودجه میگیرند که کلمهای پاسخگو نیستند و حتی بعضاً شناختهشده هم نبودند.
ضربه بعدی در جریان رسیدگی به لایحه بودجه امسال زده شد و مصوب کردند که ارائه بودجه دومرحلهای شود. در عمل مرحله کلیات آن تصویب شده، ولی جداول و جزئیات هنوز در دستور کار مجلس قرار نگرفته؛ درحالیکه در دومین ماه سال هستیم و معلوم نیست دولت بر چه اساسی هزینه خواهد کرد؟
یکی از علل ریشهای وجود فساد و ناکارآمدی دستگاه اجرایی در ایران، وضعیت غیرعلمی بودجهنویسی و عدم شفافیت آن است. شاخص ادراک فساد (CPI) بیانگر رتبهی فساد بخش عمومی یک کشور در میان سایر کشورهای جهان است.
این شاخص در مقیاس صفر (بیشترین فساد یا اصطلاحاً کثیف) تا ۱۰۰ (بدون فساد یا اصطلاحاً پاک) کشورها را رتبهبندی میکند.
در آخرین رتبهبندی ارائهشده ایران با ۲۴ امتیاز بههمراه چند کشور دیگر مشترکاً در رتبه ۱۴۹ جهان قرار دارد. نکته مهم اینکه شاخص مزبور در سه سال اخیر بدتر شده است که بیش از هر چیز ناشی از یکدست شدن قوای گوناگون کشور و کاهش نظارتهای درونسیستمی و نیز افزایش عدم شفافیت در بودجهنویسی است.